صبح اول فروردينماه امسال مأموران پليس هنگام گشتزني در يكي از خيابانهاي جنوب شرق پايتخت به يك خودروي زانتيا كه مقابل ساختماني پارك شده بود، مشكوك شدند. پس از استعلام شماره پلاك آن مشخص شد كه خودرو سرقتي است. مأموران در تحقيق از همسايهها، زني جواني را كه بهنظر ميرسيد صاحب خودرو است شناسايي كردند.
اين زن دستگير شد و وقتي براي انجام تحقيق پيش روي كارآگاهان قرار گرفت، چنين گفت: چند روز پيش يكي از دوستان برادرم به نام حامد به خانه ما آمد و با چربزباني از من خواست خودروي زانتياي او را كه بهتازگي خريده بود، از او بخرم. او حتي پيشنهاد داد خودروي پرشياي خودم را به او بفروشم و به جاي آن زانتيا را با قيمتي مناسب از او بخرم. آنقدر در گوشم خواند تا وسوسه شدم و خودروهايمان را با هم معاوضه كرديم.
روز بعد اما از يكي از دوستان ديگر برادرم شنيدم كه خودروي زانتيا سرقتي است؛ براي همين با حامد تماس گرفتم و از او خواستم ماشين پرشياي مرا برگرداند؛ غافل از اينكه حامد نقشه شومي در سر داشت. او از من خواست 10ميليون تومان پول به حسابش واريز كنم تا پس از آن ماشينم را برگرداند. آنجا بود كه متوجه شدم با اين ترفند او قصد اخاذي از مرا داشته است.
- ادعاي عجيب
ماموران پس از اظهارات اين زن سراغ حامد رفتند و او را در عملياتي غافلگيرانه به دام انداختند. او در تحقيقات اوليه گفت: دقايقي پس از تحويل سال بود و در يكي از خيابانهاي جنوب شرق تهران در حال قدم زدن بودم كه ناگهان متوجه خودروي زانتيايي شدم كه با سرعت زياد وارد كوچه شد. راننده مقابل پاي من ترمز كرد و از ماشين پياده شد.
همزمان موتور سواري وارد كوچه شد و راننده زانتيا ترك آن نشست و فرار كرد. او پيش از رفتن از من خواست تا با پليس تماس بگيرم و خودرو را تحويل بدهم. من اما پشت فرمان آن نشستم و خودرو را به خواهر دوستم دادم تا با اين ترفند 10ميليون تومان پولي را كه برادرش از ماهها قبل در جريان يك معامله موادمخدر به من بدهكار بود پس بگيرم.
- سرقت دقايقي پس از تحويل سال
كارآگاهان كه احتمال ميدادند حامد حقيقت را پنهان كرده، سراغ صاحب اصلي زانتيا رفتند. او با ديدن حامد، وي را بهعنوان يكي از سارقان مسلح شناسايي كرد و درخصوص جزئيات سرقت گفت: دقايقي پس از تحويل سال بود كه حوالي ميدان، خودروي پيكاني كه 5سرنشين داشت، سد راهم شد. 3نفر از آنها كه اسلحه، قمه و چاقو داشتند به سمت من هجوم آوردند و با تهديد مرا از ماشين به بيرون پرت كردند. آنها پشت فرمان ماشينم نشستند و گريختند كه يكي از سارقان همين جواني است كه دستگير شده است.
با اظهارات مالباخته، حامد كه چارهاي جز اقرار نديد، اين بار به مأموران گفت: از يكي از دوستانم به نام اسد 10ميليون تومان طلب داشتم اما او پولم را نميداد. من اسد و خانوادهاش را ميشناختم. براي همين نقشه كشيدم با اين ترفند از خواهرش اخاذي كنم و به پولم برسم. وي ادامه داد: از قبل جواني به نام صابر را ميشناختم كه كارش سرقت و زورگيري بود. وقتي از او كمك گرفتم، حاضر شد با كمك همدستانش نقشه را عملي كند.
پس از سرقت مسلحانه زانتيا، صابر آن را به من داد و من هم سراغ خواهر اسد رفتم و با فريب او، زانتياي مسروقه را به او دادم و 10ميليون تومان گرفتم تا تلافي كنم. به گزارش همشهري، پس از اعترافات متهم، مأموران موفق شدند صابر همدست وي را دستگير كنند و تحقيقات درحالي براي دستگيري اعضاي ديگر باند ادامه دارد كه متهمان براي انجام تحقيقات بيشتر با دستور قاضي دادسراي ويژه سرقت در اختيار پليس آگاهي پايتخت قرار گرفتهاند.
نظر شما